نوشته های یک پسرروستایی

نوشته های یک پسرروستایی

سلام
خداروشکرمیکنم به خاطراین که برای چندلحظه میزبان نگاه گرمتون هستم
من یک پسرروستایی هستم که میخوام مطالبی رو که روزانه باهاشون سروکاردارم رو اینجادسته بندی کنم وهمشون رو یکجا داشته باشم
اگرنظر یا پیشنهاد یا انتقادی دارین باکمال میل می پذیرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. این‌که آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.»
یعنی هیئت این نیست که به سیاست کاری نداشته باشد؛چون بعضی سخنران­‌هاعادت کردندکه می­‌گویندماسیاسی نیستیم.این عبارت،عبارت صحیحی نیست.

«یکی از خصوصیات ائمه‌ی طاهرین این بوده که همه‌ی آن‌ها مبارزین و مجاهیدن فی‌سبیل الله بودند. یکی از ائمه‌ی طاهرین را سراغ ندارید که این‌ها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد.» 
حضرت امام رحمه‌الله عصر روز عاشورای سال ۴۲ تشریف می‌­برند به مدرسه‌ی فیضیه و آن منبر معروف خود را می‌روند و خطاب به شاه می­‌گویند که ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‌کنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند؛ ‌ من نمی‌‌خواهم تو مثل پدرت بشی و شروع می­‌کنند به شاه نصیحت کردن. بنابراین حضرت امام در برهه‌‌های مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعین و محرم و صفر استفاده کردند برای پیروزی نهضت علیه رژیم. این یعنی هیئت سیاسی.

پس معرفت‌زایی و شناخت باید از مهمترین کارکردهای هیئت­ باشد. یکی ازمهم‌ترین کارهااین است که به مردم بگوییم«هویت حسینی»و«هویت یزیدی»دردوران حاضرمربوط به چه کسانی است.
«فهمیدن قضیه‌ی عاشورا فقط در تاریخ نیست، در هر زمانی باید دید عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هویت یزیدی کجا پیدا می‌شود؟ آن‌‌گاه در مقابلش باید عناصر تشکیل دهنده‌ی هویت حسینی را به میدان آورد. منبر باید انسان‌ساز باشد، اندیشه‌ساز باشد. روضه و نوحه و سینه‌زنی باید فضا را از مسائل زنده‌ی حسینی، معرفت و آگاهی پر کند.»

 

منبع برای مطالعه بیشتر:
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27988#70

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۶
حمید نام آور

قرآن بخوان

آنگاه که درون خویش را از خود تهی یافتی ؛ و بیرون از خویش را خالی از خدا ...
قرآن بخوان

آنگاه که در دریای خروشان زندگی , در چنگال توفان جهل و ترس اسیر شدی 
و در ساحل صلاح و صلح , کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی ...
قرآن بخوان

آنگاه که در کوچه باغ های یأس , حیران و سرگردان , نا امید و پریشان 
در جست و جوی قطره ای آب , کشتزار خشک و قحطی زدۀ اندیشه ات را
تسلی می دهی , از دریای بیکران امید لختی برگیر و ...
قرآن بخوان

آنگاه که مرگ را ختم , و معاد را وهم , و پندار خود را حتم یافتی ...
قرآن بخوان

آنگاه که غرور وجودت را گرفت , و تفاخر شعورت را 
و ذلت خویش را عزت یافتی و نَخوت خویش را همت ...
قرآن بخوان

آنگاه که از فرط جهالت , امانت را از یاد بردی ؛
و به خیال سعادت , اسیر ضلالت گشتی ...
قرآن بخوان

آنگاه که مرگ خود را دور دیدی , و حیات خویش را جاوید یافتی
و دنیا و آخرت را جدا از هم , و دنیا داری و بهشت را در کنار هم ...
قرآن بخوان

آنگاه که از درستی گسستی , و بر مرکب سستی نشستی 
و به پستی پیوستی , و در منجلاب تباهی , رهایی را خواستی ...
قرآن بخوان

آنگاه که از بیعت با تاریکی و غیبت نور خسته شدی ...
قرآن بخوان

آنگاه که نسیان , گریبانت را گرفت ؛ و عصیان , دامانت را
و معصیت خویش را معصومیت پنداشتی ...
قرآن بخوان

آنگاه که گذشته را حسرت , و حال را عُسرت 
و آینده را , حیرت احساس کردی 
شب قدر را به یاد آور ...
قرآن بخوان

آنگاه که در دره های پستی و زبونی , در جست و جوی راهی به سوی قلۀ انسانیت
سنگستان را در می نوردی , و همچون اسیرِ زندانی , دریچۀ رهایی را می جویی
قرآن بخوان

آنگاه که در دلِ سیاه شب , و در اعماق تاریک ظلمات
در جست و جوی نور و روشنی , شمع وجودت از شور و التهاب می سوزد
و در آرزوی صبح و سپیدی , افق را به امید نظارۀ فلق می نگری
تا شاید طلوع فجر را در نیمه شب تماشا کنی
قرآن را باز کن تا در فلقِ برگ هایش , در افق اندیشه ات فجر را ببینی ...
******قرآن بخوان*********

دلنوشته ای از دانشجوی خط امام , شهید مهدی رجب بیگی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۲۱
حمید نام آور


جام گیتی نماست این دل ما
خلوت کبریاست این دل ما
در دل ما جز او نمی گنجد
روز و شب با خداست این دل ما

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۹
حمید نام آور


خدایا...

در دو راهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده!

 نکند که با نسیمی راهم را کج کنم. ..  

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۱
حمید نام آور

روزی هزار بار دلت را شکسته ام

بیخود به انتظار آمدنت نشسته ام

هر روز این تویی که دعا میکنی برای من 

و من هر روز گناه کار تر از گذشته ام 

تو غصه میخوری و گریه میکنی و غمگینی 

دلیل آن هم منم که آب از سر گذشته ام

چشمان تو کم سو شده از بس گریستی 

من عین خیالم نیست ، چه راحت نشسته ام!

هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی 

هم عهد خویش هم دلت را شکسته ام

امروز جمعه نیست ولی قول میدهم 

با بغض های گلویم و دل شکسته ام

میخواهم از نو ، نوکر خوب شما شوم 

آقا نجاتم بد

  از گناه خسته ام…

همه گویند به تعجیل حضورش صلوات…

کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات


            اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل  فرجهم واید امام الخامنه ای

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۶
حمید نام آور

خدایا!


            آنچنانمان کن که توراتنهابرای سپاس،بخوانیم!نه برای بهشتت که معامله است،ونه ازروی ترس که آن اطاعت نوکرازارباب است،


 

خدایا!


            خورشیدانتظارش راباردیگردردلهایمان گرماده،اوراسلامتش دار...


خدایا!


             رازاجابت نشدن دستهای دعارانشانمان ده...


خدایا!


             لحظه رسیدن به تورانزدیک کن ...


خدایا!

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۹
حمید نام آور


خداوندا

مگرنه‌اینکه من نیزچون تو تنهایم

پس مرادریاب

وبه سوی خویش بازگردان،

دستان مهربانت رابگشا

که سخت نیازمندآرامش آغوشت هستم …
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۲
حمید نام آور

دوسش داری ؟

حس خوبیه همیشه کنارته ؟

با کدوم اسم قشنگ صداش میکنی ؟

تا حالا سرتو گذاشتی رو شونش و گریه کنی ؟

تا حالا ازین که همیشه کنارت بوده تشکر کردی ؟

چندبار ناراحتش کردی ؟

داد زدی بگی دوست دارم ؟

تا حالا بدی تورو خواسته ؟

داری بهش فکر می کنی ؟

خدارو میگما !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۷
حمید نام آور